بار الها نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی میان این دو گم شدم و هم خود را و هم تو را آزار میدهم شاید نتوانستم آنی باشم که تو خواستی اما هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی پزشک و محققی که هم طبابت میکند و هم نگهبانی می دهد در هنگام اشتغال، یکی از همکاران که فرد فعالی بود و چند سال پیش پس از بازنشستگی به رحمت خدا پیوست تا چشمش به نگهبانانیکه مسئولیت نگهبانیشان کمتر بود می افتاد حسرتشان را می خورد و می گفت اگر بنده جای اینان بودم اثر مخرب تلفن همراه روی کودکان
یک جوک و یا تراژدی
وسایل نقلیه عمومی
هم ,تو ,کنی ,رهایم ,نگهبانی ,قدر ,و هم ,که هم ,آنی باشم ,نگهبانی می ,باشم که
درباره این سایت